آزمایش عشق

part32


تصمیم داشتم شب ک اومد خونه همه چیو روشن کنم و به اون خاسته ای که سالهاست منتظر رسیدن بهش هستم برسم....
قبل از اومدنش رفتم توی اتاق و تمام مدارکم رو آماده کردم تا حداقل فردا سریع از کره خارج بشم و برم آمریکا ...
پاسپورتم که اینجاست سندا هم که اینجان... فقط مونده مهر زدن این قسمت توسط شوگا که مجبور میشه به خاطر عزیز دور دونه اش بالاخره اینجا رو مهر کنه ( خنده...)
همه چیز آماده بود برای نابود شدن شوگا. اونم توی کمترین زمان ممکن ... اون خیلی ابله بود و ساده گول جادوگری مثل من رو خورد ...
.....
از زبان شوگا :«
این مدتی که با کالورا بودم ی روز هم نبود که لبخند روی لبام باشه ... اون درگیر. کارای خودش بود و من توی دنیای خودم غرق بودم ..
علاوه بر اون این مدت روزی نبود که به آ.ت و مهربونیاش فک نکنم ... چ ساده خودمو از پیش اون فرشته پیش همچین دیو سیاهی رها کردم ...
از اون مهمونی ب بعد هر ثانیه ام با فکرای اون بود ... فکرایی که فقط برای من از اون مونده بود... اون فکرا قلبمو چاقو چاقو میکرد ... من کسی بودم که خودم با دستای خودم زدم فرشته زندگیمو خفه کردم ... اونم فقط ب خاطر جادوی ی افریطه ....
یونگی لعنتی....
آخه کالورا چی داشت که آ.ت نداشت !!!!؟
با عصبانیتی نامعلوم منشی رو از اتاق بیرون کردم و کلافه و محکم پرونده رو روی میز کوبوندم و سوییچ ماشین رو برداشتم و به سمت خونه حرکت کردم
این مدت رفتار کالورا مشکوک شده بود و کارایی میکرد که تا حالا انجامش نمی‌داد ...
ولی من مثل تمام این مدت جادو شده بودم ذره ای بهش و ب رفتاراش شک نکردم ...
رسیدم خونه و با وارد شدنم کالورا مثل این چند شب با عشوه اومد نزدیک من و کتم رو در اورد ... لبخند زورکی بهش زدم و ازش فاصله گرفتم و رفتم سمت اتاق ...
دیدگاه ها (۲)

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

Mafias Stepdaughter

و....ویو جونگکوک رسیدیم عمارت بدون اینکه توجه بهش کنم رفتم ب...

تصادف عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط